دخمل ناز من
سلام عزيز دل مامان..... امروز صبح با بابا رفتيم سونو....2 ساعت معطل شديم ساعتها برام خيلي كند ميگذشت....از استرس داشتم ميمردم صداي قلب خودم ميشنيدم....بابا هم دل تو دلش نبود....وقتي نوبتمون شد تورو توي مانيتور ديدم...الهي من قربونت برم....تو يه دختر نازي ماماني...خدايا شكرت...از همه مهمتر اين كه همه چي خوب بود تو سالم و سرحال بودي..... صداي قلبتم شنيدم بابايي هم شنيد با تمام وجود لبخند ميزد و خوشحالي رو از توي صورتش ميديدم..... عزيزم 27 خرداد هم تولد مامان بود امسال واقعا يه احساس خاصي داشتم و هزار برابر قدر مامان مينا ميدونم...... خدايا شكرت و هزار بار شكر كه تو سالمي ....وزنت 159 گرم و قد 17 سانتي متر .....عزيزم حسابي بزرگ شو و قوي...
نویسنده :
شيما
12:21